اميرعلياميرعلي، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

گل پسر مامان

ادم ها را مسخره نکنید . مسخره ها را ادم کنید😉

بدون عنوان

اين روزها امير علي جونم مي تونه چند دقيقه اي بشينه .  ناز نازم  تازگي ها  بعضي وقتها موقع  خنده خيلي بامزه مي شه . شبيه پيرمردهاي بي دندون مي خنده . امروز صبح دقيقا مثل يك آدم بزرگ به پهلو خوابيده بود دلم مي خواست بگيرم و محكم فشارش بدم.
19 اسفند 1389

بدون عنوان

ديروز امير علي جونم با روروكش به من در امر خانه تكاني كمك مي كرد . هر چيزي كه روي ميز بود رو مي ريخت روي زمين و بعدش با نق ردن از من مي خواست آنها را دوباره روي ميز بذارم. من هرجا مي رفتم گل پسرم هم قبل از من آنجا بود و سريع پاي من رو مي گرفت . و كلي ذوق مي كرد. راستي پريروز امير علي رو كنار روروكش رو زمين گذاشته بودم داشت با شيشه شيرش بازي مي كرد. ديدم صداش نمي آيد . نشستم و با دقت نگاش كردم شيشه اش افتاده بود توي روروك . امير علي جان هم مدام روروكش رو جابجا مي كرد بعد دستش رو از زير روروكش مي كرد تو تا شيشه رو برداره  آخرش هم موفق شد.
19 اسفند 1389

بدون عنوان

گل پسر من دیروز دو تا از اسباب بازی هاش رو همزمان گرفته بود دستش . یک توپ بود با یک خرس  . توپه مدام می افتاد و جیگرم  با زحمت دوباره آنو بر میداشت و محکم به سینه اش فشار می داد . صحنه جالب و بامزه ای  رو خلق کرده بود.
9 اسفند 1389
1